دیوان شکیب اصفهانی: قصاید، غزلیات، رباعیات
نویسنده:
محمدرضا شکیب اصفهانی
امتیاز دهید
با مقدمه: جلالالدین همائی
اسمش میرزا محمد علی،تحصیل کمالات متداوله نموده،خطّ شکسته را خوب می نوشته،از شعرای اواسط قاجاریّه است. از دیوانش پیداست که از همان اوان زندگی، به شعر و معارف ادبی، دلبستگی تام داشته است و حافظه و حضور ذهن کم نظیرش باعث آمده تا با استماع سروده های شاعران معروف سبک عراقی و بازگشت، به مطالعه دواوین آنها بپردازد و بعضی از آن آثار را به ذهن بسپارد. به نظر می رسد با وجود این انس دائم و نیز حضور پیوسته در بعضی انجمن های شعر زمان، بیشترین توفیق او از مصاحبت و ارادت به سه سراینده مشهور سده اخیر، نصیب او شده باشد. نخستین ایشان سینای کرونی است که به سبب مصاحبتش در انجمن شیدا، شکیب به وی علاقه فراوان پیدا کرد و در فوتش ماده تاریخی سرود. دو دیگر رجبعلی گلزار است که شکیب در اوان زندگی اش و شاگردی او در پیشه قلمزنی اشتغال داشت و تا آخر عمر، نیز بدین کار مشغول بود. او بعدها خوش نشین مغازه عباسعلی آرام در چهارباغ شد. این دکان کتابفروشی و قلمزنی را یکجا گرد آورده بود. حضور شکیب در آنجا باعث شد که شاعران آن روزگار به آنجا دل ببندند و آن را یکی از دو سه پاتوق ادبی اصفهان سازند. اگر کسی نیز طالب بود سروده ای تازه به محک نقد صریح و بی پروا ببرد از زبان تیز او حذر نمی کرد تا نکته یابی های ژرف او را تحفه ببرد. سوم محمدحسین صغیر اصفهانی(۱۳۱۲-۱۳۹۰ق) است که شکیب رفاقتش با وی در اواخر زندگی اش اتفاق افتاد. ارادت شکیب به خاندان رسالت و ولایت و گرایش او به معرفت، باعث شد که از بیست و هشت سالگی دست تولّا به ذوالریاستین شیرازی ملقب به مونسعلی شاه نعمت اللهی دهد و همین نکته حضور او را در محافل ذکر عرفانی مستمر ساخت.
بیشتر
اسمش میرزا محمد علی،تحصیل کمالات متداوله نموده،خطّ شکسته را خوب می نوشته،از شعرای اواسط قاجاریّه است. از دیوانش پیداست که از همان اوان زندگی، به شعر و معارف ادبی، دلبستگی تام داشته است و حافظه و حضور ذهن کم نظیرش باعث آمده تا با استماع سروده های شاعران معروف سبک عراقی و بازگشت، به مطالعه دواوین آنها بپردازد و بعضی از آن آثار را به ذهن بسپارد. به نظر می رسد با وجود این انس دائم و نیز حضور پیوسته در بعضی انجمن های شعر زمان، بیشترین توفیق او از مصاحبت و ارادت به سه سراینده مشهور سده اخیر، نصیب او شده باشد. نخستین ایشان سینای کرونی است که به سبب مصاحبتش در انجمن شیدا، شکیب به وی علاقه فراوان پیدا کرد و در فوتش ماده تاریخی سرود. دو دیگر رجبعلی گلزار است که شکیب در اوان زندگی اش و شاگردی او در پیشه قلمزنی اشتغال داشت و تا آخر عمر، نیز بدین کار مشغول بود. او بعدها خوش نشین مغازه عباسعلی آرام در چهارباغ شد. این دکان کتابفروشی و قلمزنی را یکجا گرد آورده بود. حضور شکیب در آنجا باعث شد که شاعران آن روزگار به آنجا دل ببندند و آن را یکی از دو سه پاتوق ادبی اصفهان سازند. اگر کسی نیز طالب بود سروده ای تازه به محک نقد صریح و بی پروا ببرد از زبان تیز او حذر نمی کرد تا نکته یابی های ژرف او را تحفه ببرد. سوم محمدحسین صغیر اصفهانی(۱۳۱۲-۱۳۹۰ق) است که شکیب رفاقتش با وی در اواخر زندگی اش اتفاق افتاد. ارادت شکیب به خاندان رسالت و ولایت و گرایش او به معرفت، باعث شد که از بیست و هشت سالگی دست تولّا به ذوالریاستین شیرازی ملقب به مونسعلی شاه نعمت اللهی دهد و همین نکته حضور او را در محافل ذکر عرفانی مستمر ساخت.
آپلود شده توسط:
ali.amirazodi
1400/11/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان شکیب اصفهانی: قصاید، غزلیات، رباعیات